سلام

حتما تا حالا براتون پیش اومده که تصمیم های قاطعانه گرفتید. برای هر کسی پیش میاد. 

من تصمیم های قاطعانه را خیلی دوست دارم. بعد از هر تصمیم قاطعانه ای حالم خیلی خوب میشه. با تصمیم های قاطعانه خودم را از تجزیه و تحلیل های سرسام آور و خسته کننده نجات میدم و به مغزم استراحت میدم.

چند تا از تصمیم های قاطعانه ای که تا حالا گرفتم:

1)وقتی قاطعانه تصمیم گرفتم  برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برم. من آرزو داشتم که تحصیل و زندگی در یک کشور اروپایی را تجربه کنم. پای آرزوم وایسادم. سختیها را تحمل کردم. پای تصمیمم وایسادم. ممکنه از نظر بعضی ها اشتباه باشه ولی نظر خودم مهمه.


2)وقتی تصمیم گفتم در ایران زندگی کنم. مدام میدیدم دوستان و همکارانم قصد مهاجرت دارن. و هر وقت میدیدم که کسی تصمیم به مهاجرت داره به فکر فرو میرفتم که چرا من موندم؟ چرا من نمیرم؟ انقدر فکر میکردم که سردرد و حاات تهوع میگرفتم. بعد یبار  نشستم ، حسابی فکر کردم و تصمیم قاطعانه را گرفتم. من این کشور را با همه بدی هاش برای زندگی انتخاب کردم و بعد از اون تصمیم دیگه در مورد مهاجرت و زندگی در خارج از کشور فکر نکردم. خودم را از تجزیه و تحلیل های بی مورد رها کردم و پای تصمیمم وایسادم.


3)وقتی تصمیم گرفتم با همون ظاهری که دارم ادامه بدم و دیگه به جراحی بینی فکر نکنم. دایم در حال تجزیه تحلیل بودم که جراحی را انجام بدم یا نه. با خودم عمیق فکر کردم و تصمیم گرفتم بی خیال جراحی بشم. بعد از اون قضیه دیگه در مورد جراحی بینی فکر نکردم.


4)وقتی تصمیم گرفتم با هر سختی شده تز دکترام را به پایان برسونم. من شاغل هستم و درس و کار همزمان با هم خیلی سخته ولی من تصمیم گرفتم که این تز را حتما تا اخر ادامه بدم. با اینکه قبلش مدام به خودم میگفتم: "حالا تمومش کنم که چی؟ اصلا مدرک به چه دردم میخوره؟." و این تجزیه و تحلیل ها ناراحتم میکرد. از وقتی تصمیم گرفتم تمومش کنم دیگه تحلیل را گذاشتم کنار و فکرم راحت تر شد.


5)تصمیم گرفتم یه دانشمند داده بشم. کارهایی را شروع کردم و تا دوسال آینده با توکل به خدا به هدفم میرسم.


الان هم دو روزه یه تصمیم قاطعانه دیگه گرفتم. یه تصمیم قاطعانه که شاید از همه تصمیم های دیگم مهمتر باشه.


من تنهایی را انتخاب کردم. خیلی فکر کردم. خیلی تجزیه و تحلیل کردم. شاید این تصمیم سخت ترین تصمیم زندگیم باشه ولی دیگه تصمیم گرفتم و این تصمیم تغییر ناپذیره.  من دلایل بسیار قانع کننده ای برای خودم دارم. همه جوانب را بررسی کردم. من تنهایی را انتخاب کردم چون میخوام از خودم، قلبم و احساساتم در مقابل انسان های بیگانه و متهاجم محافظت کنم. من تنهایی را انتخاب کردم چون بعد از بررسی های زیاد به این نتیجه رسیدم که کسی به زلالی و شفافیت من با این قلب پاک وجود نداره. دوستی و رابطه من با دیگران هم باعث میشه شدیدا آسیب ببینم. من میدونم که تنهایی بسیار سخته ولی قلب و روح من تحمل آسیب های دیگر را نداره. دوست ندارم بیشتر از این در مورد این موضوع صحبت کنم. برای من مهم این هست که دلایلم برای خودم قانع کننده باشه که هست و همین کافیه.


رویای پیدا کردن نیمه گمشده، عشق، لذت داشتن یه پارتنر و یا حتی یه دوست جدید  را برای همیشه بایگانی کردم. همه عکس هام را از تلگرام و واتساپ پاک کردم. میخوام یه گوشه ساکت و آروم زندگی کنم و جلب توجه نکنم. از این به بعد روی اهداف دیگه زندگیم تمرکز میکنم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها